پنج مرحله وجود دارد که هرمعامله گري در طی سالهاي معاملهگري ازآن عبور میکند. شما نمیتوانید هیچ کدام از آنها را دور بزنید و نمیتوانید بدون اینکه با خود صادق باشید، بدانید که در کدام مرحله قرار دارید.
بی کفایتی ناخودآگاه
این مرحله در واقع همان فاز اولیهاي است که درآن یک معامله گرپاهاي خودرا اصطلاحاً در آب بازار خیس میکند و به پلتفرم معاملاتی براي اولین بار نگاه می اندازد. در این مرحله ، یک معاملهگرنمیداند که چقدر نمیداند، این مرحله محل خطرناکی براي ماندن است ولی قابل عبور است.تصمیماتی که معامله گردر این مرحله میگیرد قمارگونه است ومتاسفانه این تصمیمات با یک فرایند تصمیمگیري منطقی هدایت نمیشود.معامله گرانی که در مرحله بی کفایتی ناخوداگاه قرار دارند هنوز قادر نیستند به نادانی خود اعتراف کنند.
بعضی از خصوصیات یک معاملهگر بی کفایت ناخودآگاه عبارتند از:
- • معاملات را به طور تصادفی و بدون هیچ سیستم معامله گري تعریف شدهاي باز میکند و میبندد.
- • مدام رویکرد خود را معامله به معامله تغییر میدهد.
- • از مبانی مدیریت ریسک و تعیین سایزپوزیشن استفاده نمیکند.
- • جهت معامله خود را در نقطهاي از قیمت و بطورناگهانی تغییر میدهد.
- • به راحتی با معاملات برنده دچار انگیزه شده و توجهی به معاملات بازنده ندارد.
- • به خاطربرخی موفقیتهاي اولیه تا اخرین دلار سرمایه در بازار باقی میماند.
- • اغلب اوقات یک باخت تمام بردهایش را نابود میکند.
در این مرحله ، معاملهگرانی که بخت و اقبال با ایشان یار باشد و بتوانند نتایج خوبی داشته باشند به راه خود ادامه داده و وارد مرحله بعد میشوند، اما اغلب اوقات معامله گران در این مرحله سرمایه خودرا از دست داده و با دلسردي اقرار میکنند که معامله گري به آسانی فشار دادن دکمه ماوس نبود و معمولا راه خود را ادامه نمیدهند.
بیکفایتی آگاهانه
در این مرحله معاملهگر دیگرمیفهمد که چقدر دانسته هایش کوچک و کم است و متوجه میشود که باید روي خود کار کند و مطالعه بیشتري داشته باشد.باز هم با بردها انگیزه پیدا میکند و دستش به هرچیزي که برسد مطالعه میکند. اما همچنان با وجود اینکه وقت زیادي صرف یادگرفتن معامله گري کرده است، معامله گري است که مدام پول از دست میدهد.
در این مرحله شروع میکند به سرزنش ابزارهایی که استفاده میکند، اندیکاتورها را مسبب اشتباهات میداند، تقصیر را گردن رانت اطلاعاتی و یا بازار غیرمنصفانه میاندازد و کلا بدنبال یک بهانه خارج از خود میگردد. این مرحله بیکفایتی آگاهانه جز مرحلههایی است که خیلی طول میکشد. حتی بعضی از معامله گران پس از سالها درگیري با بازار هیچ وقت نمیتوانند این مرحله را ترك کنند. شما میتوانید فقط با طرح چند سوال از خود، از مشکلات بالقوه موجود در ذهنیت معامله گري و رویکرد عمومی تان آگاه شوید براي مثال:
- • آیا من سیستم معاملهگري ام را در شش ماه گذشته بیش از یک بار و بدون اینکه اجازه دهم کار کند ، عوض کرده ام؟
- • آیا من فعالانه معاملاتم را بررسی کرده ام تا ببینم کجاي کار ایراد دارد؟
- • آیا هنوز دارم مرتکب اشتباهات تکانهاي میشویم که منجربه از دست دادن مقدار زیادي پول میشود؟
- • آیا یک اشتباه را در معاملهگري دوباره و دوباره تکرار میکنم؟
پیشنهاد میدهم بنشینید و به سوالات فوق جواب بدهید.با خودتان صادق باشید حتی اگر حقیقت تلخ باشد.اگربه خودتان دروغ بگویید در این همین مرحله اي که هستید گیر می کنید و قادر نیستید خودتان را بعنوان یک معامله گر متحول کنید و بهبود بیابید.
زمان آهان گفتن
شاید کلیشهاي بنظر بیاید ولی این مرحله زمانی است که معاملهگر مسئولیت رفتار و اعمال معاملهگري خود را میپذیرد. معاملهگر در این مرحله میفهمد که اشتباهات گذشته و رفتار نادرستش او را بجایی نمیبرد.اگرمعامله گر در انجام این کار جدي باشد، تنها یک راه براي ادامه وجود دارد و آن هم پیروي از مبانیاي است که منجربه یک ذهنیت جدید در او میشود یعنی:
- • تغییردادن سیستم معاملاتی اش را متوقف میکند و تمرکز خود را روي سیستمی قرار میدهد که روي آن کار میکند.
- • شروع به پایِش رفتارش میکند تا در آن الگوهاي منفی رفتاري را پیدا کند.
- • از یک برنامه منظم روزانه در معامله گري استفاده میکند، شروع به استفاده از پلن معاملاتی و نگهداشتن سابقه معاملاتی میکند
- • او اکنون درك میکند که ورود به پوزیشن تنها یک قسمت از سیستمش است و براي اینکه سودده باشد، باید روي همه يِ اجزاي تشکیل دهندهي سیستمش کار کند.
کفایت آگاهانه
و این مرحله زمانی است که معاملهگري ملالآور شده و باید هم خستهکننده باشد !!تا این مرحله، معاملهگر سالها میشود که دارد مانیتور را نگاه میکند و با یک استراتژی صدهابار و بلکه هزاران بار پوزیشن گرفته است. اوالان دیگر دقیقاً میداند که استراتژی که کار میکند چقدر کارایی دارد و معامله برایش تبدیل به بازي صبر شده است. معامله گري اکنون برایش آنقدر شخصی سازي شده که که نمیتواند هرمعامله را ببرد و ازآن مهمتر، دیگر به باختهایش بخاطر پیروي از قوانینش چندان اهمیت نمیدهد. اکنون معاملهگري برایش تبدیل به فعالیت تشخیص الگوها، مدیریت ریسک و بهبود مستمر شده است. معاملهگري که در این مرحله قراردارد، تشنه بهبود مستمر بوده و به طور مستمر بازار را بررسی میکند. مدام اثربخشی روشش را ارزیابی میکند وموفقیتها وبهبودهایی که برایش حاصل میشود موتور محرك ادامه کارش میشود.
کفایت ناخودآگاه
و این مرحله زمانی است که معاملهگري ملالآور شده و باید هم خستهکننده باشد !!تا این مرحله، معاملهگر سالها میشود که دارد مانیتور را نگاه میکند و با یک استراتژی صدهابار و بلکه هزاران بار پوزیشن گرفته است. اوالان دیگر دقیقاً میداند که استراتژی که کار میکند چقدر کارایی دارد و معامله برایش تبدیل به بازي صبر شده است. معامله گري اکنون برایش آنقدر شخصی سازي شده که که نمیتواند هرمعامله را ببرد و ازآن مهمتر، دیگر به باختهایش بخاطر پیروي از قوانینش چندان اهمیت نمیدهد. اکنون معاملهگري برایش تبدیل به فعالیت تشخیص الگوها، مدیریت ریسک و بهبود مستمر شده است. معاملهگري که در این مرحله قراردارد، تشنه بهبود مستمر بوده و به طور مستمر بازار را بررسی میکند. مدام اثربخشی روشش را ارزیابی میکند وموفقیتها وبهبودهایی که برایش حاصل میشود موتور محرك ادامه کارش میشود.
در حال حاضر ای معاملهگر شما در چه مرحله اي قرار دارید؟
معاملهگر بودن سفري به اندازه یک عمر براي بهبود و کشف خود است. بازارها هر روز چیزي به شما درس میدهند. در واقع پلن معاملاتیاي که براي معاملهگر پولسازي کند، میتواند به سادگی کششی از شخصیت معاملهگر با همه يِ کفایتها و ناکارآمديهایش بشمار بیاید. بنابراین کاري که الان باید بکنید اینست که اگرهنوز یک معامله گر سود ده نیستید، بنشینید و نگاه عمیقی به خود بیاندازید و بعد سعی کنید به سوال بالا پاسخ دهید.
سعی کنید به این سوال به بهترین وجه و صادقانه جواب دهید. زمانی که به این سوال پاسخ میدهید در واقع باید بتوانید عواقبی که در حال حاضر دارید تحمل میکنید را درذهن تان مرور کنید. باید بتوانید در مسیر بهبود وضعیت خود به صورت آهسته آهسته قرار گیرید تا اینکه بالاخره یک روز به سوددهی قابل کنترل دست یابید.