پرش لینک ها

1 گام برای مدیریت سرمایه

هر معامله‌گري به جایی می رسد که شروع می کند بدنبال جواب‌هایی به غیر ازروش‌هاي ورود واستراتژي‌هاي جدید معامله‌گري برود. آنچه بدنبالش می‌گردد روش‌هاي صحیح مدیریت سرمایه وریسک است. مدیریت ریسک مشخص می کند که چطور باید مبانی نسبت ریوارد به ریسک را بکار برد و توقع‌تان از رویکرد معامله‌گري را مدیریت کرد. مدیریت سرمایه مشخص می کند که شما چطور انتخاب می کنید که چقدر ریسک روي‌ معامله‌تان داشته باشید و این انتخاب چقدر روي نوسان حساب معاملاتی و افت سرمایه تان تاثیر گذار است.

نسبت ریوارد به ریسک

نسبت ریوارد به ریسک یکی از بحث هاي داغ مربوط به معامله گري و مدیریت سرمایه است. در حالیکه بعضی از معامله گران بیان میکنند که نسبت ریوارد به ریسک چیز بدرد نخوري است، اما گروه دیگر براین باورند که این نسبت جام مقدس معامله گري است.

گاهی می‌بینید که بعضی از معامله‌گران می‌گویند نسبت ریوارد به ریسک بدرد نخورو بی فایده است ، این معامله گران دقیقا درست می گویند . حقیقت این است که این نسبت به تنهایی ارزشی نداردو اگر قرار باشد به تنهایی مورد تحلیل قرار گیردو در ارتباط با سایر ویژگی‌هاي آماري عملکرد معامله‌گري شما نباشد ، معلوم است که کارایی خاصی نمی‌تواند داشته باشد.

با این حال، اگر بدانید که چطور بدرستی از این نسبت استفاده کنید، خواهید دید که این نسبت یکی از سنجه‌ها و معیارهاي مهم در زندگی روزانه شما بعنوان یک معامله‌گر بحساب می آید و حتی می‌توان گفت ندانستن این نسبت در تنها یک معامله نیز می تواند منجربه عدم سود کردن در آن معامله شود.

تصور اشتباه یک از نسبت ریسک به ریوارد

تصور اشتباهی که در مورد این نسبت شنیده می شود این است که اعداد خاصی براي یک نسبت ریوارد به ریسک مناسب تعیین می شود.آیا شما هم باور دارید که اگروارد معامله اي شوید که نسبت ریوارد به ریسک یک به یک و یا کمتر باشد احتمالا درآن معامله سود نخواهید کرد؟و یا این را شنیده اید که معامله گران حرفه اي فقط معاملاتی را انجام می دهند که این نسبت درآنها دوبه یک یا بیشتر باشد؟

توصیه ما اینست که اگراین مطالب را در سایتی خواندید ، فورا آن سایت را ترك کنید. یک نسبت ریسک به ریوارد مناسب فقط بستگی به استراتژي شخصی شما و عملکرد معامله‌گري شما دارد و نه چیزدیگري.

یعنی که اگر یک تریدري فقط در موقعیت هاي با ریسک به ریوارد یک به سهو بالاتر می‌تواند سود‌دهی داشته باشد. ممکن است تریدر دیگري به راحتی بتواند با ورود به موقعیت‌هاي داراي ریسک به ریوارد یک به یک و حتی کمتر داراي سود‌دهی مستمر باشد.

تصور اشتباه دو از نسبت ریسک به ریوارد

هنگامی که یک معامله‌گر به این نکته آگاه شود که مفهوم ریسک به ریوارد چگونه کار می‌کند، خواهد دید که معامله‌گري بدون یک سطح ضرر دقیق و ثابت ، غیر ممکن است. فقط درصورتی می توانید نسبت ریسک به ریواردتان را محاسبه کنید ونرخ برد مد نظر را بدانید و قضاوت کنید که از این معامله انتظار سود قبل از ورود به معامله بدانید کجا حدضررتان را قرار خواهید داد.

نسبت ریوارد به ریسک واقعا چه چیزي را به شما می‌گوید.

زمانی که شما نسبت ریوارد به ریسک یک معامله را بدانید ، براحتی می‌توانید نرخ برد مورد نیاز را محاسبه کنید. و سپس می‌توانید نرخ برد مورد نیاز را با تاریخچه نرخ بردهایتان مقایسه کنید و آنگاه قضاوت کنید که آیا از معامله انتظار برایند مثبت دارید یا خیر

نرخ برد چیست؟

براي مثال، اگر شما وارد معامله‌اي با نسبت ریوارد به ریسک 1 شوید، نرخ برد کلی‌یتان باید بیش از 50% باشد تا یک معامله‌گر سودده بشمار بیایید. اگر شما معاملاتی را انجام دهید و نگه دارید که نرخ برد مورد نیازتان بزرگتر از نرخ برد واقعی تان باشد‌،
در نتیجه به ناچار در دراز مدت پول از دست خواهید داد و بازنده هستید.

نتیجه‌گیری

شما همیشه بایدقادر باشید، یک جایی را پیدا کنید که رابطه ریسک به ریوارد را به نحوي بدلخواهتان تغییر دهید که بتوانید سرمایه‌هاي کوچک مختلفی را با فرصت‌هاي ریسک به ریوارد بزرگ بوجود بیاورید ، در حالیکه کمترین میزان افت سرمایه و بیشترین میزان رشد را بهمراه داشته باشد. یعنی مهم نیست که شما درست یا غلط کار کرده باشید، مهم اینست که وقتی درست کار کردید چقدر پول بدست آوردید و وقتی اشتباه کردید چقدر پول از دست دادید.

پیام بگذارید