منظور از تحلیل کردن اینست که فرآیندهای پیچیده ی گذشته و حال را درک، ارزیابی و مجددا خلق میکنیم که این مهم در پیش بینی مسیر آینده راهگشای مسیر ما خواهد بود.
درواقع ما از تحلیل به عنوان یک چراغ برای روشن کردن راه سرمایه گذاری و واضح تر دیدن مسیر پیش رو استفاده می کنیم. برای روشن تر شدن موضوع ابتدا به بیان بخش های اصلی هر تحلیل میپردازیم:

هدف از تحلیل صرفا فهم و افزایش دانستههای ما درباره ی یک موضوع نیست بلکه ، ما فرآیند تحلیل را اجرا میکنیم تا مبتنی بر نتایج آن تصمیم بگیریم، هرچقدر تحلیل ما دقیق و موشکافانه تر باشد ، به اصطلاح دیوار محکم تری برای تکیه خود ساخته ایم و با اطمینان بیشتری به تصمیم گیری میپردازیم .
اما در مورد اهمیت تحلیل باید گفت که فرض کنید تمام سرمایه زندگیتان را میخواهید وارد یک شرکت کنید، آیا بدون پرس و جو و تحقیق و بررسی های دقیق این کار را انجام میدهید؟ واضح است که هیچ آدم عاقلی بدون در نظر گرفتن تمامی جوانب مذکور دست به این کار نمیزند، اما گاه میبینیم بعضی از افراد اهمیت این موضوع را نمیدانند و صرفا با تکیه به شنیده ها یا خواندن تحلیل دیگران اقدام به تصمیم گیری کرده و دست به معامله میزنند ، که این کار معمولا باعث از دست دادن و یا لااقل کاهش قابل توجه سرمایه شان میگردد. حال سوال اینجاست که برای در امان ماندن از موضوع فوقالذکر چه باید کرد؟ در پاسخ باید گفت که اگر فرد خودش اقدام به بررسی دقیق و تجزیه و تحلیل بپردازد البته درصورتی که این توانایی را داشته باشد ، میتواند از سرمایه یا به عبارتی حاصل یک عمر زحمتش تا حد کافی مراقبت نماید، در واقع هوشمندانه تر از اینکه ببینید سایرین چه میکنند، این است که بدانید خودتان روی چه شرکتی سرمایه گذاری کرده اید و شناخت خود را آنقدر از آن بالا ببرید که بتوانید محتمل ترین آینده از آن را ترسیم کنید و مد نظر قرار دهید.
فلذا دقت داشته باشیدکه اگر محتوایی را به عنوان تحلیل روبروی شما گذاشتند، لزوما آن تحلیلی نیست که بشود به آن تکیه کرد و بر اساس آن تصمیم درست گرفت .
در تحلیل یک موضوع آن چنان باید در دل آن بروید که گویی شما مدیر آن کارخانه اید، از تمام فرآیندهای آن خبر دارید و از آن مهم تر اینکه ، میتوانید آینده شرکت را ترسیم کنید. در حقیقت در بازار های مالی نقطه تمرکز توجه ما بر روی اتفاقات آینده است زیرا گذشته سپری شده و دیگر اهمیتی برای ما ندارد اما اهمیت این مدت از زمان آن جا مشخص میگردد که برای پیش بینی آینده نیاز به بررسی روند حرکت و واکنش ها در گذشته هستیم.
حالا که با فرآیند کلی تحلیل و اهمیت آن آشنا شدیم بهتر است نگاهی گذرا به تفاوت بین تحلیلگران و معامله گران نیز بیاندازیم، بسیاری از افراد تحلیلگران خوبی هستند ولی معامله گران ضعیفی اند و بالعکس، بعضی از افراد معامله گران خوبی اند ولی تحلیلگران حاذقی نیستند، گرچه معمولا حالت دوم کمتر پیش می آید، زیرا کسی که معامله گر خوبی است، توانایی درک و تجزیه و تحلیل امور را نیز دارد.
در حقیقت نقطه متفاوت بین این دو فرد آن است که معامله گر از مهارتهایی استفاده میکند که در کتاب ها و منابع نوشته نشده و بهای آن نیز چیزی جز تجربه او نیست و این تفاوتی است که معامله گران و تحلیل گران دارند.
انواع تحلیل
دو نوع کلی از تحلیلهای رایج مورد استفاده فعالان بازارهای مالی تحلیل بنیادی و تکنیکال است. در تحلیل بنیادی تحلیلگران اقدام به تفسیر شرایط شرکت از ابعاد مالی میکنند که منجر به دست یافتن به مفهوم مهم و پر کاربردی به نام ارزش ذاتی میگردد و در تحلیل تکنیکال، تحلیلگران اقدام به تفسیر رفتارهای قیمتی سهم در ادوار گذشته میکنند تا بتوانند مبتنی بر الگوهای به جا گذاشته شده آینده را پیش بینی کنند.
یک) تحلیل بنیادی

تحلیل بنیادی یا همان تحلیل فاندامنتال، یکی از روش هایی است که با استفاده از آن سرمایه گذاران میتوانند وضعیت یک شرکت را بررسی کرده و ارزش واقعی سهام آن را محاسبه کنند. سپس با بررسی و مقایسه ارزش واقعی و قیمت فعلی هر سهم نسبت به خرید یا فروش آن تصمیمگیری کنند.
دادههای مورد نیاز برای ارزشگذاری یک شرکت ، عمدتا از صورتهای مالی آن استخراج میشود. کلیه صورتهای مالی، آگهیهای افزایش سرمایه ، اطلاعیههای تقسیم سود و….. شرکتهایی که نماد آنها در بورس یا فرابورس درج شده است نیز از طریق سامانه کدال به نشانی codal.ir منتشر شده و در اختیار همگان قرار میگیرد. بنابراین، سامانه کدال به عنوان مرجع اصلی و معتبر استخراج دادههای مورد نیاز برای تحلیل بنیادی شناخته میشود.
دیدگاه های تحلیل بنیادی
دو دیدگاه از بالا به پایین و از پایین به بالا در تحلیل بنیادی مورد استفاده قرار میگیرد. در دیدگاه از بالا به پایین، تحلیل شامل بررسی وضعیت اقتصاد جهانی ، وضعیت صنعت در جهان، وضعیت اقتصاد و صنعت در ایران و در نهایت تحلیل شرکت ممی باشد. در دیدگاه از پایین به بالا، از بررسی شرکت شروع میشود و این مسیر برعکس پیموده میشود.
دو) تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال یکی از متداولترین روشهای تحلیلی در بازارهای مالی نه تنها ایران بلکه کل جهان است. تمرکز این شیوه از تحلیل، بر دادهها و نمودار است که با استفاده از آنها الگو و روندها را شناسایی کرده تا بتواند پیشبینی معقولی از آینده بازار به دست بیاورد.
در حقیقت تحلیل تکنیکال در نگاه اول روند تاریخی قیمتهای معاملاتی سهام شرکت هاست، اما کاربرد آن به سادگی این جمله نیست و فرآیند پردازش و استفاده از این داده ها بسیار پیچیده و نیازمند دانش تخصصی و مهارت های لازم است، به طوری که امروزه انواع مختلفی از تحلیل ها با پایه تکنیکال مانند تحلیل کلاسیک، امواج الیوت و… مورد استفاده قرار میگیرد.
در تمایز بین دو روش فوق باید گفت، تحلیل تکنیکال برای تصمیم گیری در بازههای زمانی کوتاه مدت امکانی فراهم کرده که تحلیل بنیادی این امکان را در اختیار ما قرار نمیدهد، درصورتی که تحلیل بنیادی میتواند بنیان قوی یک سهم را نشان دهد که خود چشم اندازی برای کسب سود های گزاف در بلند مدت است.
جمع بندی
معامله در بازارهای مالی شما را وادار به تحلیل میکند، شما نمیتوانید اقدام به معامله کنید بدون آن که درک و فهمی از آن داشته باشید، درواقع تحلیل همین درک، فهم و مهم تر از آن دو ، تفسیر شما از داده هاست که منجر به اقدامات شما میشود.
استفاده از هرکدام از تحلیل های بیان شده خالی از لطف نخواهد بود و اینکه تحلیلگران کدام روش را انتخاب می کنند بستگی به سبک معاملاتی و نگرش آن ها دارد، در بازار های مالی تحلیلگرانی هستند که نگرش کوتاه مدت دارند و تحلیل تکنیکال را ترجیح میدهند درصورتی که بعضی از تحلیلگران دید ارزشی دارند و به دنبال سود های کلان در بلند مدت اند که در این صورت تحلیل بنیادی انتخاب میشود و برخی نیز هردوی این تحلیل ها را کنار هم مورد استفاده قرار میدهند. در حقیقت باید گفت مهم تر از آن که شما از این تحلیل ها استفاده کنید، میزان مهارت شما در آن هاست، ولی قطعا بدون تحلیل، سرمایه گذاری برای شما مانند دویدن در تاریکی با چشمان بسته است که احتمال سقوط و از دست دادن یک عمر زحمت شما را بسیار بالا میبرد.
بسیار عالی کوتاه و پر محتوا بود .
متشکر از لطف جنابعالی